ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
زندگی رنگ است ...
قدِ
حوضِ
سیمانی ی محرابِ خدا
می شود در رنگها غرقاب شد
می شود مانند شاعرها نشست
سرخی ی این گونه را از دستِ سرمای کبود ،
در مسیر زندگی ترسیم کرد .
روی بوم زندگی
می شود رنگِ دلِ سیری کشید !
یا دوباره سبز شد
ردپای آب را تعقیب کرد
دست هائی را گرفت
کاسه ای با رنگ دل
تقدیم کرد !
مهدی جابری
بالا بروم پائین بیایم
دلتنگ ترم می کنند خیابانها
می آیند در من به راهپیمایی
بالا و پائین می کنندم
که تغییر کند نظامم
مگر من اما عوض می شوم؟
در خیابانهای عصر
زنان بسیاری را دوست داشته ام
هرگز یکیشان اما/ آنقدر زیبا نبوده است
که اندکی مرگ را
به تاخیر بیاندازد
دعوتید .تشریف بیارین برای خواندن و گفتن
به ما هم سر بزنید نمیبینم شما را در وبلاگمان