خاک سرخ

اشعار و متون ادبی به قلم مهدی جابری

خاک سرخ

اشعار و متون ادبی به قلم مهدی جابری

منم آن مرد غزل خوانِ نهانخانه تو


منم آن مردِ غزل خوانِ نهانخانه تو

مست ازآنم که شدم عاشقِ دیوانه تو


چو بیایم ، تو مرا سخت در آغوش بکش

که رود هوش من از نرگسِ مستانه تو


لرزه بر دستُ دل افتاده به من لطف نما

سر خود را بنهم گاه برآن شانه تو


زفراقت چه بگویم که دل آتش زده ای

شکر گویم که وجودم شده پروانه تو


و بگویم که درین شهر گدایت شده ام  

زازل تاج نهادم سرشاهانه تو


آرزویم شده تا تیرِ خلاصم بزنی

که قیامت بشود ،  ...  مست روم خانه تو !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد