ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
اعدام می کنم تنهائی ام را
به حکم
ع
شق
و حکایت ...
حکایت شاخه ها است !
وقتی انتظار نداری
ز مستان
را ببینی !
...
می خواهم اندیشه عریان م
به گونه هایت
رنگ سرخ بدهد !
سلام
به وبلگ این جانب نیز قدمت را برنجان
احسنت
اگر خواستی لینک کن
تبریگ میگم قلم روونی دارید
خالا یه سوال : واقعاً خرید کردن با همسرتون جز علایقتونه؟؟؟
به منم سر بزنید شاید خاطرات دوران دانشجوییتون منقلبتون کنه
جواب : بله
چه قضاوت دردناکی!
اینکه عشق حکم کنه تا تو تنهاییت رو اعدام کنی
از عشق بعیده چون
ا همین تنهایی می تونه بهترین لحظه های عاشقانه رو برات بسازه وبه قلب لذت عشق رو بچشونه
حیفه که تنهاییت رو دار بزنی
در تمام دنیای تنها
لحظه ای را پیدا نمی کنم که تنها بوده ام !
چون بودن را می فهمم !
دل ت به نور آفتاب روشن باد
یاحق
هوس تنهایی کرده ام.جای خلوتی می خواهم وصدای او را که مدام بگوید :" دوستت دارم،
دوستت دارم،دوستت دارم،" ومن با صداش در خودم غرق شوم وبغض کنم وآرام گریه کنم تا کلافه شوم وبگویم:" بس است دیگر!بگو دوستت ندارم.بگو از تو متنفرم.بگو برو گم شو!" واو با بغض بگوید:"دوستت ندارم،از تو متنفرم،برو گم شو!" ومن از شنیدن آن ها سبک شوم وبخندم وکیف کنم تا کرخ شومو دوباره هوس کنم آن صدا از پشت پنجره باز با ناز وخنده سرک بکشد وآهسته بگوید:" هرچه گفتم دروغ بود.دوستت دارم،دوستت دارم." ومن دوباره سنگین بشوم وکیف کنم وفرو بروم وگریه ام بگیرد ودوباره بازی شروع بشود ومن التماسش کنم که بگوید دوستت ندارم واو بگوید:"چون تو می خواهی دوستت ندارم.بس که عاشق ات هستممی گویم از تو متنفرم تا بخندی." وبعد بپرسد:"حالا راضی شدی؟سبک شدی؟" ومن بگویم:" نه، رفتنت، آمدنت،خنده ات ، گریه ات، آشتی ات،قهرت،عشقت،نفرت ات،دوری ات،نزدیکی ات،وصالت،فراقت،صدات،سکوتت، یادت،فراموشی ات،مهرت،کینه ات، خواندنت، نخواندنتواصلاْ
بودن ات ونبودنت سنگین است،سنگین است،سنگین است، بگویم :"اتفاق تو از همان اول نباید می افتاد وحالا که افتاده است دیگر نمی توان آن را پاک کرد یا فراموش کرد .اما شاید پاک کنی باشد تا برای همیشه پاکم کند..مصطفی مستور
گریز تنها راه ناگزیر است... و من شیفته خزیدن های روحی ام... غنی می شوی...
مدتی نیستم...گریزی بس شیرین
سلام . نمیدونم فهمیدم یا نه ولی یه جوری شدم نمیدونم الان دارم به چی فکر میکنم ۵ بار خوندم ولی باز مثل دفعه قبل فقط خیره شدم .
طناب عشق گاهی چندان محکم نیست بای اعدام تنهایی.
بله
اما حکم حکم عشق است !
اگر به آن ایمان داشته باشی دنیای ت را هم به دار می کشی !
عالی عالی عالی نوشتید / از همیشه قشنگ تر
دلنشین تر
مرحبا / آفرین پسر
واقعابکر دوسته عزیز من ـ
اعدام می کنم تنهائیم را... چه تعبیر جالبی