خاک سرخ

اشعار و متون ادبی به قلم مهدی جابری

خاک سرخ

اشعار و متون ادبی به قلم مهدی جابری

در این حوالی !

 

 

   در این حوالی    

   عاشقی بود  

   شعر می فروخت  

   پشت چراغ 

   دنبال تکه های  

   دل خود می گشت 

   در این حوالی    

   کودکی بود    

   ستاره می خرید 

   کیف می کرد

   در این حوالی   

    کسی بود  

   قرص هایش را بلعید  

   با  نقطه ای که ذهنش پاک کرد  

   و مُرد !    

    کاش      

    به قرض هایش فکر نمی کرد  !

نظرات 16 + ارسال نظر
دل تنگی های یک مرد زمینی چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:27 ب.ظ http://www.dyrooz.blogsky.com


دراین حوالی
مردیست که آنقدردلتنگ است
که برای پروانه ها دلش می گیرد....

سلام
زیبابود...

جای دوری نمیره بهم سربزنی

عروسک سخنگو چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:04 ب.ظ http://kafefenjoon.blogfa.com

از خوندنش لذت بردم و چند بار خوندمش

زرین دخت پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:04 ق.ظ http://harfestan.blogfa.com

عالی بود ..در این حوای..
تو این حوالی و اگه بگردی خیلی چیزها هست...

ع-ف پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:20 ق.ظ http://ate165.blogfa.com

سلام مهربان

چرا نگاه نکردم در این حوالی بود. به تنگ آمده بود و شکست اما حیف. به چشم کوچه فقط کوزه ای سفالی بود. چه جای خُرده که دیگر نه جای ماندن بود ...

زیبا بود.

عاطی گلی پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:24 ق.ظ

در این حوالی ها همیشه کسی هست. که از تو به من نزدیک تر نیست. و من عادت دارم که به جز تو را خیال کنم و کسی نفهمد. وای که چقدر این شهر برای دلتنگی جا دارد ...

آرام پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:06 ق.ظ

چقدر در این حوالی ها زیاد بودند!
منظورم اونایی بود که دوستان مهربونت برات نوشتند!
در حوالی خانه ات پرسه می زنم
پرسه می زنم تا عاشق تر شوم
وهرچه حوالی تلخ را با این
پرسه ها له کنم
در حوالی قلبت پرسه می زنم
تا بجای قرضهای بی نقطه
جادوی عشق را ببلعی
تا دیگر پشت چراغ زندگی نمانی

راحیل پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:27 ق.ظ http://reihan-67.blogsky.com

در این حوالی
کودکی هست که زیر باران مشق می نویسد
و گندم می فروشد
و من بیخبرم...
---------------------------------
خیلی زیبا بود شعرتون.

ندا جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:57 ق.ظ http://secondwindow.blogsky.com

چطوری قرضاشو بلعید

با نقطه ای که ذهن ش پاک کرد
... !

سحر جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:33 ب.ظ http://dayzad.blogsky.com/

سلام
ممنونم از تو دوست خوبم که تنهام نمیذاری!
این شعر بی تعارف ثشنگ بود چند بار خوندمش و جمله ی آخر رو چندبار تکرار کردم . راستی دوست عزیز لینکت میکنم تا همه ی دوستام از خوندن این نوشته ها لذت ببرن

حامی جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:07 ب.ظ http://hami20.blogfa.com

بکوش گذر زندگی ات سرگذشت درگذشت آرزوهایت نباشد
منتظرتم

عروسک سخنگو جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:42 ب.ظ http://kafefenjoon.blogfa.com

پس خواستیم بیایم بهتون خبر میدیم سر راه شما رو هم همراه خودمون میبریم

باعث افتخاره
زنده باشی

دلارام شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:01 ب.ظ http://delaram360.blogsky.com

در این حوالی
شاپرکی با بالهایش
شادی وش و خندان
یاد تو را آورد

در این حوالی
خاطرت خاطرم را آسود
قلبم آرام گرفت


خیلی زیبا بود
من چون قرض ندارم میخوام غصه هامو ببلعم، میشه؟؟؟؟؟؟

غصه ها تلخند !
اشک ت را در می آورند مهربان
و راضی نیستم به دیدن بارانی دیگر !

دلتنگی های یک مرد زمینی شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:46 ب.ظ http://www.dyrooz.blogsky.com



سلام دوست عزیز
خیر....ولی شاید این سرآغازی برای برادری باشد....

====

توراکه می بینم مکث می کنم،مثل ویرگول

شیرین میناسرشت (شرقی) یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:03 ب.ظ http://www.sminaseresht.blogfa.com


دورد بر دوست نازنینم خاک سرخ

"سپاسگزارم از مهر بی نهایت شما

قالبت زیباست حس قشنگی بهم داد مخصوصا بخش
کامنت هایت
و شعر زیبای تو و حوالی هایی که تو به آن نگاه کردی ریز بینانه

این حوالی نازنین رنگ زیاد است و نیرنگ فراوان
این حوالی بسیاری سکه ی نامردی می فروشند
این حوالی بسیاری عشق را می فروشند و ریا را می خرند
این حوالی اما ...راستی و درستی و یکرنگی تنها کالایی ست که هیچ خریداری ندارد

دست روی دلمان گذاشتی دردمان گرفت

درود بر تو و شاعرانگی هایت

باشید همیشه "

سلام بر تو شاعره مهربان با شعرهایم
ممنون از ابراز لطف و محبتی که داری
و اما این بخش متعلق به دوستانی است که همراهند با خاک سرخ چون شما بزرگوار
و من در محضرشان فقط می آموزم

زنده باشی
بامهر

گل مریم چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:45 ب.ظ

مسافر شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:35 ب.ظ http://doncorleone.blogsky.com

هوا سرد بود و دخترک هنوز گلهایش در دستش بود
انگار هنوز کسی دلش برای او نسوخته بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد