ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
باورهایم را در کیسه ای گذاشته ام
پیش چشمان شب زده ام
آنها را می دهم
تا یکی از ستاره هایت را به من بدهی ...
شاید روشنی آن
سرریز پیاله ام را نشان بدهد
و تو
از امانتی که برایت گذاشته ام
چشمهایت را برایم باقی بگذاری !
و من
آنقدر مشغول پیچ های کوچک و بزرگ زندگی ام بودم
که فراموش کردم
کسی چشم به چارچوب اتاق من
دوخته است .
دلم
صدای قدم هایت را
در خانه می خواهد.
سیدمحمد مرکبیان
هرجا و هر کجای جهان که باشم
باز به بسترِ بیخواب خود برمی گردم،
باز این عطر و اسم توست
که مرا
به مرور واژهها میخواند.
من از شروعِ تو بوده
که شب را
برای رسیدن به صبح میخواهم.
و تو
هر جا و هرکجای جهان که باشی
باز به رؤیاهای من بازخواهیگشت.
تو مرا ربوده، مرا کُشته
مرا به خاکسترِ خوابها نشاندهای
هم از این روست که هر شب
تا سپیده دم بیدارم.
دشوار است!
کسی باورنخواهدکرد،
اما تو
تکلمِ خواناترین کلمات را از من ربودهای،
تو
دل و دیدهی دریا پَرَست ِ مرا از تخیل تشنگی ربودهای.
حیرتآور نیست
عشق گاهی به شکلِ دوست میآید
عشق گاهی به شکلِ ... زبانام لال!
به من بگو بیانصاف
این چه خوابیست
که دست از ربودن رؤیاهای من برنمیدارد!
عشق
همین است در سرزمین من،
من کُشندهی خوابهای خویش را
دوستمیدارم.
حالا هزارههاست
خانه به خانه وُ
کو به کو،
هی میگردم و باز
بازت نمییابم به این جهان.
جهان
این جهانِ بی هر کجا
که مرا در مرارتِ کلمات ِ خود
کشتهاست.
سید علی صالحی
درود
سلام
عالی بود
عکسی که گذاشتی عالی تر بود
بسیار عالی
راستی نقد هم خیلی خوب بود چون از دریچه چشم یک منتقد ادبی با ابعاد شعرتون اشنا شدم و بهتر تونستم درکتون کنم
باورم هست که کسی همین نزدیکی...در کنارم هوای من و دلم را خوب دارد...که مبادا دل من از نم بارانی بشکند...
باورم هست که او...همین نزدیک است..
سرخترین خاک زمین..منتظرتم..
زیبا بود
ممنون