خاک سرخ

اشعار و متون ادبی به قلم مهدی جابری

خاک سرخ

اشعار و متون ادبی به قلم مهدی جابری

از وقتی که رفته است ! ( نوشته آزاد )

    از وقتی  رفته است جلوی پنجره می نشینم 

     سالهای باقیمانده را با اشتها سر می کشم 

       از وقتی رفته است اندوه هم رفت غم رفت  

     چشمه اشکهایم  خشکید و فقط تصویر چشمهائی ماند 

      که شب چراغ بیداری هایم شد . 

      از وقتی رفته است سوزشی در سینه ام حس می کنم  

    کاش بودی و  دست بر سینه ام می گذاشتی تا از حرارتش  

    دستت می سوخت  و من کیف می کردم و  سرانگشتان 

    تو را با بوسه هایم بی  قرار رسیدن به ساحل اشکهایم 

    می نمودم . 

   از وقتی  رفته است دستهایم شکل کتاب شده اند .
 
 شکل قنوت شکل کاسه ی عشقی که برایم نذر کردی و از 

   زلال  نگاهت مراسیراب مثل بارانی که همواره دوست دارمش  

   که مرا خیس کند و تن تب دارم را بخار  و من را مریض تر 

  و صورت  بازیگوش دست هایت  مرا نوازش کند تا آرام  

  شوم و چشم هایم را بر روی لب های عرق کرده اش بگذارم 

  و بگویم از وقتی رفته است فقط تو را می خواهم . 

  نیمه شب است پنجره باز  و احساسم مست از نسیم نرگس
  چشمت و قلمی که به یاد عطر  دست و نفس ات هنوز بیدار 
  
و اینجا کودکی نگران از بازگشت دلی که پیش خیال تو  

   رفته است . 

 

                                 (   درد دل های یک قلم -  بخش دوم)

نظرات 5 + ارسال نظر
مریم شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ق.ظ http://www.masterofpuppet.blogsky.com

لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ...وقتی که نیستی
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ...
لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ...

که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ٬

لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پر شیار
لمس کن لحظه هایم را ...
تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم ٬
لمس کن این با تو نبودن ها را،
لمس کن...


فریناز شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:10 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

سلام
خوبین؟
چی بگم از زیبایی و دلنشینیش که الان بارها خوندمش و سیر نشدم هنوز

انگار این روزهای منو نوشتین و مسافری که رفته از پیشم....
سپاس
امیدوارم همیشه باشین و قلمتون و حضور گرمتون طنین قلب های ما را بنوازد دوست خوبم

شیما شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:03 ب.ظ http://man-bi-to.blogsky.com

این سوزشی که در سینه ات حس میکنی جای خالی قلبیست که او با خودش برده
مراقبش باش
بسیار زیبا بود
چند با خوندمش و کلی لذت بردم

سلام
ممنونم
این ها فقط نوشته های عاشقانه است دوست عزیز .
عاشقانه نوشتن را دوست دارم و فکر می کنم برای نوشتن اینها نیاز به مخاطب خاصی نباشد .
هرچند که برداشت از نوشته های من آزاد است .

دلارام سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:22 ب.ظ http://delaram360.blogsky.com

از وقتی رفت
من فقط آه کشیدم
ندانست چقدر کم داشتم او را ، کم داشتم چقدر احساسش را
خاطرات
اشکی شد و بارید
بغضی شد و شکست
ولی نرفت از یادم که دستم تا همیشه دلتنگ قرار گرفتن روی سینه ای خواهد بود که صدای تپش قلبی روزی سرود زندگی بخشم بود

بسیار زیبا بود
مانا باشید

سلام
ممنونم از لطفت
خیلی محبت کردی

سپیده دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:13 ب.ظ http://zendegieno.blogsky.com

واقعا فوق العاده می نویسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد