ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
از وقتی رفته است جلوی پنجره می نشینم
سالهای باقیمانده را با اشتها سر می کشم
از وقتی رفته است اندوه هم رفت غم رفت
چشمه اشکهایم خشکید و فقط تصویر چشمهائی ماند
که شب چراغ بیداری هایم شد .
از وقتی رفته است سوزشی در سینه ام حس می کنم .
کاش بودی و دست بر سینه ام می گذاشتی تا از حرارتش
دستت می سوخت و من کیف می کردم و سرانگشتان
تو را با بوسه هایم بی قرار رسیدن به ساحل اشکهایم
می نمودم .
از وقتی رفته است دستهایم شکل کتاب شده اند .
شکل قنوت شکل کاسه ی عشقی که برایم نذر کردی و از
زلال نگاهت مراسیراب مثل بارانی که همواره دوست دارمش
که مرا خیس کند و تن تب دارم را بخار و من را مریض تر
و صورت بازیگوش دست هایت مرا نوازش کند تا آرام
شوم و چشم هایم را بر روی لب های عرق کرده اش بگذارم
و بگویم از وقتی رفته است فقط تو را می خواهم .
نیمه شب است پنجره باز و احساسم مست از نسیم نرگس
چشمت و قلمی که به یاد عطر دست و نفس ات هنوز بیدار
و اینجا کودکی نگران از بازگشت دلی که پیش خیال تو
رفته است .
( درد دل های یک قلم - بخش دوم)
لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ...وقتی که نیستی
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ...
لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ...
که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ٬
لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پر شیار
لمس کن لحظه هایم را ...
تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم ٬
لمس کن این با تو نبودن ها را،
لمس کن...
سلام
خوبین؟
چی بگم از زیبایی و دلنشینیش که الان بارها خوندمش و سیر نشدم هنوز
انگار این روزهای منو نوشتین و مسافری که رفته از پیشم....
سپاس
امیدوارم همیشه باشین و قلمتون و حضور گرمتون طنین قلب های ما را بنوازد دوست خوبم
این سوزشی که در سینه ات حس میکنی جای خالی قلبیست که او با خودش برده
مراقبش باش
بسیار زیبا بود
چند با خوندمش و کلی لذت بردم
سلام
ممنونم
این ها فقط نوشته های عاشقانه است دوست عزیز .
عاشقانه نوشتن را دوست دارم و فکر می کنم برای نوشتن اینها نیاز به مخاطب خاصی نباشد .
هرچند که برداشت از نوشته های من آزاد است .
از وقتی رفت
من فقط آه کشیدم
ندانست چقدر کم داشتم او را ، کم داشتم چقدر احساسش را
خاطرات
اشکی شد و بارید
بغضی شد و شکست
ولی نرفت از یادم که دستم تا همیشه دلتنگ قرار گرفتن روی سینه ای خواهد بود که صدای تپش قلبی روزی سرود زندگی بخشم بود
بسیار زیبا بود
مانا باشید
سلام
ممنونم از لطفت
خیلی محبت کردی
واقعا فوق العاده می نویسی