خاک سرخ

اشعار و متون ادبی به قلم مهدی جابری

خاک سرخ

اشعار و متون ادبی به قلم مهدی جابری

توبه کردم که دگر بار نیایم به درِ خانه ی تو !

     توبه کردم که دگر بار نیایم به درِ خانه ی تو 

     چه کنم خیمه زده کاسه ی چشمم به سرِ شانه ی تو 

  

     من پریشان تو ام فکرِ مرا غرق در اندوه کنی

     تا سحر تیرِ خلاصم بزند بوسه ی جانانه ی تو 

 

     دل و دینم سرِ هر کوچه و پس کوچه شهر شد آواره ی تو 

     چه خیالیست بگویند فلانی شده دیوانه ی تو

 

     مثل یک شمع بسوزم زفراقت که در این تنهائی

     به خیانت ندهم باج چو جانم شده پروانه ی تو 

  

     ترسم از روز غریبی ست تو را بینمُ صد ناز کنی

     رد شوی از منُ آنگاه بمیرم به درِ خانه ی تو  !

نظرات 1 + ارسال نظر
زیبا یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:53 ق.ظ http://ofoghziba.blogsky.com

تو به یک ناز نگاهی بخری روح مرا جان مرا
نکن اینگونه که منهم بشوم واله و پروانه تو !!!
سلام
شرمنده اگه بد جواب دادم آخه من یه مبتدی هستم اما نوشتن را (البته شعر را بیشتر)دوست دارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد