ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
درست مثل قطاری که در هیچ ایستگاهی استراحت نمی کند
رفته ای تا انتهای آسمان و من همچنان به نقطه ای که از آن
نور بی رمقی فرو می ریزد خیره مانده ام در ابتدای راه با مشتی
خطوط شکسته و کاسه ای آب و حدیث لب های خشکیده و
دست های به خاک فرو برده و کوله باری از گناه !
صدائی نم دار و شور گونه هایم را می ترساند و دزدانه ارتعاش
هرزه ی خود را به لب های بی رنگم رسانده تا کام از تن ناکامش
بگیرد و من همچنان در هبوط دست های بی سرزمین دلم
ایستاده ام تا این خیال با همه ی رنجی که مرا در آغوش
گرفته است با خود ببرد به زمان اولین دیدارمان !
انگار خواب بودم که این واژه ها و قوافی سر از خاک برآوردند و
میان مرا خالی نمودند مثل ماسه هائی که گم می شوند
زیر پاهای بلاتکلیف و بی هوا نفس را می گیرند تا گلوی پر شده
از قطره های شور ، بی صدا فریاد کند کسی از این میان رفته
است به جائی بی نشان .
صبح ، سجاده هنوز باز است و گونه هائی که جای بوسه ای
سرخ ، روی آن سبز شده .
و بعد نه من و نه آینه هرگز نفهمید این خواب بود یا خیال
اما یقین دارم که دیشب در حیاط خلوت چشمهایم باران آمده بود !
سلام.خوبین؟ خیلی خوشحالم که هنوز مینویسین و هنوز هم به یاد مایین.......... واقعیتش من دیگه وبمو آپ نمیکنم........ اما قول میدم به دلنوشته های صبورانتون سر بزنم و بخونمشون...........حتی حالا که مقداری سرخگونه شدن........
یاعلی
سلام
چقدر خوب که دوباره برگشتید .. البته کیو نمی دونم
ولی خب خوبه که اومدید .. و کامنت دونی تون رو باز کردید
بیشتر اوقات می خونمتون
از این به بعد بیشتر سر می زنم
یا حق
سلام وبلاگ زیبایی دارید ممنون ازحضورتون
سلام دوست من.مرسی که سر زدی.
مطلب این روزها همه ... رو حتما بخون.مرسی.
سلام خوبی
زیر سایه امن ترین سایبان هستیم ، دلواپس دلواپسی های یکدیگر باشیم . . .
مثل ماسه هائی که گفتی، میان گفتن حرف خالیه ..
لذت می بریم ات
مهدی عزیز
در روزهایی که مهر و مهرورزی معنی خون و خون ریزی پیدا کرده اند،
اظهار محبت از تو،
با فاصله هایی هست،
معجزه را ماند.
و چه درست گفتی،
عشق است که نوشتن با عشق باعث میشود.
هر چه غیر زمینی تر،
پر رنگ تر.
همه چیز
بهای کمی نیست،
برای آزادی.
آخرین بازمانده،
زندگی است.
و دادن آن هم دور نیست.
مهربانی را قسمت کنیم ٬ من یقین دارم به ما هم میرسد
آدمی گر ایستد بر بام عشق ٬ دستهایش تا خدا هم میرسد . . .