این روزها ...
زیر پوست خاکستری ی آسمان
عاشقانه هایت
مانند قطره های باران
بر شیشه دلم ،
... و ضرب آهنگ قلبم
با ترنم باران
هماهنگ می شوند !
این روزها ...
نامه های زلالت ،
عطر پائیز را برایم نفس گیر کرده اند
درختان بی برگ
چشمهای مرا پناه نمی دهند .
و من اندازه ی ابرهای آسمان
به تعدادِ
دانه های عرق کرده اش ،
حضور تو را می خواهم !
یک مطلبی را خیلی وقته میخواستم بگم من وبتو باز میکنم صفحه ات از حد نرمال بیشتر است میشه تنظیماتتو چک کنی
سلام جناب جابری گرانقدر
خوشحالم که باز شعری زیبا و قابل تامل از شما شاعر محترم می خوانم
همواره در پناه مهر قلم باشید
با شاعر خوبی نمی شوم اما... به روزم
آخ که چقد این شعر زیبا بود
عاشقانه هایت مانند قطره های باان بر شیشه ی دلم
آفرین مهدی
تبریک بابت تمام ذوق و قریحه یتان