ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
شک
یعنی درست جائی ایستاده ای که کلنگ دوزخ را زدند .
روی زمین ... ،
گاهی وقتها
به این کلنگ هم شک می کنم !
من زیر خاک
تو مثل تاک
ریشه هایت
دست می کشند روی تنم
تا شراب شوم
تا یکباره مرا سر بکشی
سرت گیج رود
به خود بپیچی و بالا روی
بالاتر از گناه
تا کبودی شانه های هوا
تا جا پای لبهای مُهرِ خدا
آنوقت تازه می شوی
هوس می کنی
... مثل من
... زیر خاک !
اولین تجربه ام
با پائی طناب پیچ از خاطره ها
دومین پریدنم ...
بلندتر
بی طناب
تا رسیدن به آغوش خاک ...
پ .ن :
سقوط
تنها راه پرواز است ...
وقتی نگاه به آسمان داری !